previos pagemenu page

وصل آخر در سرّى از اسرار سلام است

از آنچه مذكور شد، از سرّ صلاة- كه حقيقت آن عبارت از سفر الى اللَّه و فى اللَّه و من اللَّه است- در سرّ سلام مطلبى ديگر معلوم شود. و آن آن است كه چون سالك در حال سجده غيبت مطلقه از همه موجودات براى او دست داد و از همه موجودات غايب شد و در آخر سجده حالت صحوى براى او رخ داد و در تشهّد نيز اين حالت قوت گرفت، ناگاه از حال غيبت از خلق به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جاى آورد، و در آخر تشهّد توجه به مقام نبوت پيدا كرد و در محضر ولايت آن سرور، ادب حضور را كه سلام شفاهى است به جا آورد. و پس از آن، به تعينات نور ولايت، كه قواى ظاهره و باطنه خود و عباد اللَّه الصّالحين است، توجه نموده ادب حضور را ملحوظ داشت. و پس از آن، به مطلق كثرات غيب و شهادت توجه پيدا نموده ادب حضور را ملحوظ داشته شفاهاً سلام تقديم داشت و سفر رابع كه من الخلق الى الخلق‏(265) است تمام شد.

و اين اجمال را تفصيل بيش از آن است، كه اكنون من عاجزم ز گفتن و خلق از شنيدنش(266).

خاتمه در سرّ تكبيرات ثلاثه اختتاميه است‏

و آن سرّ اجمالى تكبيرات افتتاحيه است. چنانچه سالك تا رفع حجب سبعه را نكند، وصول به باب اللَّه براى او رخ ندهد و فتح ابواب دخول در محضر براى او نشود و به واسطه رفع حجب كشف سبحات جمال و جلال بر او شود. همين طور، پس از رجوع از مقام وصول و فناى محض و حصول حالت صحو، تجلّيات ذاتيّه و تجلّيات اسمائيه و تجلّيات افعاليّه- به عكس ترتيب سلوك إلى اللَّه- بر قلب او شود، و براى هر يك از تجلّيات تكبيرى گويد. و چون اين تجلّيات به كثرت حجاب جمال محبوب نشود، سالك با هر رفع يدى اشاره به عدم احتجاب از مقامى كند؛ چنانچه در تكبير اول جلوه ذات را در حضرت اسما و صفات مشاهده كرده، با رفع يد اشاره كند به آنكه تعينات اسما و صفاتْ حجاب تجلى ذات نيستند. و در تكبير دوم، تجلّيات اسمايى را در حضرات اعيان مشاهده كند، بلكه تجلّيات ذاتى را نيز در آنها مشاهده كند، و با رفع يد اشاره به عدم احتجاب نمايد. و در تكبير سوم، تجلّيات ذاتى و اسمايى و افعالى را در مرآت اعيان خارجى شهود نمايد و با رفع يد نفى حجابيت آنها كند.

پس، تكبيرات افتتاحيه براى شهود تجلّيات است از ظاهر به باطن و از تجلّيات افعالى تا تجلّيات ذاتى؛ و رفع يد در آنها براى رفع حجاب است تا وصول به مقام قرب معنوى و معراج حقيقى. و تكبيرات اختتاميه براى تجلّيات از باطن به ظاهر و از تجلّيات ذاتيه تا تجلّيات افعاليه است؛ و رفع يد در آنها براى اشاره به عدم احتجاب و مرفوعيت حجاب است. وَ الْحَمْدُ للَّه أَوَّلًا وَ آخِراً وَ ظاهِراً و باطناً.

دعاء و ختم‏

بارالها، پايان كار ما را به سعادت مقرون فرما؛ و سرانجام رشته معرفت و خداخواهى را به دست ما بده؛ و دست تطاول ديو رجيم و شيطان را از قلب ما كوتاه فرما؛ و جذوه اى از آتش محبت خود در دل ما افكن تا جذبه‏اى حاصل آيد؛ و خرمن خودى و خودپرستى ما را به نور نار عشقت بسوزان تا جز تو نبينيم و نخواهيم و جز سر كوى تو بار قلوب را نيندازيم.

محبوبا، اكنون كه از تو دوريم و از جمال جميلت مهجور، مگر آنكه دست كريمانه‏ات تصرفى كند و حجابهاى ضخيم را از ميان بردارد تا در بقيه عمر جبران ما سبق گردد. إنّك ولىّ النّعم.

تمام شد به يد مؤلف فقير در 21 شهر ربيع الثانى 1358(267)

پايان‏

previos pagemenu page